Wednesday, March 29, 2006

«وضعیت جنگی»

هیچ توجه کردید که سیمای جمهوری اسلامی در این روزها در «وضعیت جنگی» به سر می‌برد!میان برنامه های این روزها به شدت در حال تبلیغ حال و هوای جبهه های جنگ هشت ساله است، همچنین گویا پس از سه سال مسئولان این رسانه تازه متوجه شده اند که سربازان آمریکایی در عراق به سر می برند و در حال ظلم کردن به مردم این کشور هستند.کلیپ هایی با مضمون جنگ و دفاع مقدس و همچنین کلیپ ها و سرودهایی در وصف مردم بیچاره عراق که این روزها زیر ستم های دژخیمان آمریکایی هستند مدام پخش می شود.این روزها سیاست رسمی جمهوری سلامی ماست مالی کردن فشارهای بین المللی بر علیه ایران است و به تمامی تربیون های رسمی دستور داده شده که به هیچ وجه وضعیت وخیم بین المللی ایران را منعکس نکنند و در حال وانمود کردن این سناریو هستند که گویا ما توانسته ایم مقام اول را برای حضور در شورای امنیت سازمان ملل متحد کسب کنیم و تمامی رقبا (بخوانید سوریه و کره شمالی و ........) کنار بزنیم.
متاسفانه مشخص نیست که این سیاست رسمی که مثلا به قصد عدم تحریک مردم انجام می شود چه فایده ای دارد و در عوض این به خواب کردن مردم چه هزینه هایی را در آینده به جامعه تحمیل می کند.آیا اگر واقعا در «وضعیت جنگی» به سر نمی بریم، پس دلیل این بازی های تبلیغاتی جدید چیست؟آیا بعد از گذشت ١٦ سال از جنگ به یکباره در یکی از آرشیوهای صداوسیما باز شده و نوارهای جدیدی از جبهه ها و پیش از عملیات ها کشف شده؟
آیا تا دیروز که منافع ما ایجاب نمی کرد، مردم عراق زیر فشار نبودند؟و در چه زمانی ما در دوران حکومت صدام به یاد مردم بیچاره عراق بودیم که زیر فشارهای آن دیکتاتور خونخوار زندگی می کردند و این روزها افسانه زندان های مخفی دوران حکومتش عالمگیر شده است؟
و در پایان یک نکته شاید چندان بی ربط به متن:آیا صدام هم پیش از جنگی شدن وضعیت کشورش، همین کارها را انجام داده بود؟
از وبلاگ حنيف مزروعی

Tuesday, March 28, 2006

A poem from "Shamloo Ahmad"


تا شكوفة سرخ يك پيراهن


سنگ مي كشم بر دوش،
سنگ الفاظ
سنگ قوافي را.
و از عرقريزان غروب، كه شب را
در گود تاريكش
مي كند بيدار،
و قيراندود مي شود رنگ
در نابينائي تابوت،
و بي نفس مي ماند آهنگ
از هراس انفجار سكوت،

من كار مي كنم
كار مي كنم
كار
و از سنگ الفاظ
بر مي افرازم
استوار
ديوار،
تا بام شعرم را بر آن نهم
تا در آن بنشينم
در آن زنداني شوم . . .

من چنينم. احمقم شايد!
كه مي داند
كه من بايد
سنگ هاي زندانم را به دوش كشم
بسان فرزند مريم كه صليبش را،
و نه بسان شما
كه دستة شلاق دژخيم تان را مي تراشيد
از استخوان برادرتان
و رشتة تازيانة جلادتان را مي بافيد
از گيسوان خواهران
و نگين به دستة شلاق خودكامگان مي نشانيد
از دندان هاي شكستة پدرتان!


و من سنگ هاي گران قوافي را بر دوش مي برم
و در زندان شعر
محبوس مي كنم خود را
بسان تصويري كه در چارچوبش
در زندان قابش.
و اي بسا
تصويري كودن
از انساني ناپخته:
از من ساليان گذشته
گمگشته
كه نگاه خردسال مرا دارد
در چشمانش،
و من كهنه تر به جا نهاده است
تبسم خود را
بر لبانش،
و نگاه امروز من بر آن چنان است
كه پشيماني
به گناهانش!

تصويري بي شباهت
كه اگر فراموش مي كرد لبخندش را
و اگر كاويده مي شد گونه هايش
به جست و جوي زندگي
و اگر شيار بر مي داشت پيشانيش
از عبور زمان هاي زنجير شده با زنجير بردگي
مي شد من!

مي شد من
عيناً!

مي شد من كه سنگ هاي زندانم را بر دوش
مي كشم خاموش،
و محبوس مي كنم تلاش روحم را
در چار ديوار الفاظي كه
مي تركد سكوت شان
در خلإ آهنگ ها
كه مي كاود بي نگاه چشم شان
در كوير رنگ ها . . .

مي شد من
عيناً!

مي شد من كه لبخنده ام را از ياد برده ام،
و اينك گونه ام . . .
و اينك پيشانيم . . .


چنينم من
ـ زنداني ديوارهاي خوشاهنگ الفاظ بي زبان ـ
چنينم من!
تصويرم را در قابش محبوس كرده ام
و نامم را در شعرم
و پايم را در زنجير زنم
و فردايم را در خويشتن فرزندم
و دلم را در چنگ شما . . .
در چنگ همتلاشي با شما
كه خون گرم تان را
به سربازان جوخة اعدام
مي نوشانيد
كه از سرما مي لرزند
و نگاه شان
انجماد يك حماقت است.
شما
كه در تلاش شكستن ديوارهاي دخمة اكنون خويشيد
و تكيه مي دهيد از سر اطمينان
بر آرنج
مجري عاج جمجمه تان را
و از دريچة رنج
چشم انداز طعم كاخ روشن فرداتان را
در مذاق حماسة تلاش تان مزمزه مي كنيد.

شما . . .
و من . . .
شما و من
و نه آن ديگران كه مي سازند
دشنه
براي جگرشان
زندان
براي پيكرشان
رشته
براي گردن شان.
و نه آن ديگرتران
كه كورة دژخيم شما را مي تابانند
با هيمة باغ من
و نان جلاد مرا برشته مي كنند
در خاكستر زاد و رود شما.


و فردا كه فرو شدم در خاك خونالود تبدار،
تصوير مرا به زير آريد از ديوار
از ديوار خانه ام.

تصويري كودن را كه مي خندد
در تاريكي ها و در شكست ها
به زنجيرها و به دست ها.
و بگوئيدش:
«تصوير بي شباهت!
به چه خنديده اي؟»
و بياويزيدش
ديگر بار
واژگونه
رو به ديوار!

و من همچنان مي روم
با شما و براي شما
ـ براي شما كه اين گونه دوستارتان هستم. ـ
و آينده ام را چون گذشته مي روم سنگ بردوش:
سنگ الفاظ
سنگ قوافي،
تا زنداني بسازم و در آن محبوس بمانم:
زندان دوست داشتن.

دوست داشتن مردان
و زنان

دوست داشتن ني لبك ها
سگ ها
و چوپانان
دوست داشتن چشم به راهي،
و ضرب انگشت بلور باران
بر شيشة پنجره
دوست داشتن كارخانه ها
مشت ها
تفنگ ها

دوست داشتن نقشة يابو
با مدار دنده هايش
با كوه هاي خاصره اش،
و شط تازيانه
با آب سرخش

دوست داشتن اشك تو
بر گونة من
و سرور من
بر لبخند تو

دوست داشتن شوكه ها
گزنه ها و آويشن وحشي،
و خون سبز كلروفيل
بر زخم برگ لگد شده

دوست داشتن بلوغ شهر
و عشقش
دوست داشتن ساية ديوار تابستان
و زانوهاي بيكاري
در بغل

دوست داشتن جقه
وقتي كه با آن غبار از كفش بسترند
و كلاهخود
وقتي كه در آن دستمال بشويند

دوست داشتن شاليزارها
پاها و
زالوها

دوست داشتن پيري سگ ها
و التماس نگاه شان
و درگاه دكة قصابان،
تيپاخوردن
و بر ساحل دورافتادة استخوان
از عطش گرسنگي
مردن

دوست داشتن غروب
با شنگرف ابرهايش،
و بوي رمه در كوچه هاي بيد

دوست داشتن كارگاه قاليبافي
زمزمة خاموش رنگ ها
تپش خون پشم در رگ هاي گره
و جان هاي نازنين انگشت
كه پامال مي شوند

دوست داشتن پائيز
با سرب رنگي آسمانش

دوست داشتن زنان پياده رو
خانه شان
عشق شان
شرم شان

دوست داشتن كينه ها
دشنه ها
و فرداها

دوست داشتن شتاب بشكه هاي خالي تندر
بر شيب سنگفرش آسمان
دوست داشتن بوي شور آسمان بندر
پرواز اردك ها
فانوس قايق ها
و بلور سبز رنگ موج
با چشمان شبچراغش

دوست داشتن درو
و داس هاي زمزمه

دوست داشتن فريادهاي ديگر

دوست داشتن لاشة گوسفند
بر چنگ مردك گوشت فروش
كه بي خريدار مي ماند
مي گندد
مي پوسد

دوست داشتن قرمزي ماهي ها
در حوض كاشي
دوست داشتن شتاب
و تأمل
دوست داشتن مردم
كه مي ميرند
آب مي شوند
و در خاك خشك بي روح
دسته دسته
گروه گروه
انبوه انبوه
فرو مي روند
فرو مي روند
و فرو
مي روند

دوست داشتن سكوت و زمزمه و فرياد

دوست داشتن زندان شعر
با زنجيرهاي گرانش:
ـ زنجير الفاظ
زنجير قوافي . . .


و من همچنان مي روم:
در زنداني كه با خويش
در زنجيري كه با پاي
در شتابي كه با چشم
در يقيني كه با فتح من مي رود دوش با دوش
از غنچة لبخند تصوير كودني كه بر ديوار ديروز
تا شكوفة سرخ يك پيراهن
بر بوتة يك اعدام:
تا فردا!


چنينم من:
قلعه نشين حماسه هاي پر از تكبر
سمضربة پر غرور اسب وحشي خشم
بر سنگفرش كوچة تقدير
كلمة وزشي
در توفان سرود بزرگ يك تاريخ
محبوسي
در زندان يك كينه
برقي
در دشنة يك انتقام
و شكوفة سرخ پيراهني
در كنار راه فرداي بردگان امروز.

Monday, March 27, 2006

A poem from " Shamloo, Ahmad"

Sunday, March 26, 2006

فراز هایی از "مانيفست‌ جمهوری‌­خواهی" دفتر دوم‌

می‌گويند دوره‌ قهرمان‌گرايی و انتظار نجات‌دهنده‌ داشتن‌ گذشته‌ است‌ و بر اين‌ مبنا زيرآب‌ مبارزه‌ برای عدالت‌ و آزادی را می‌زنند. غافل‌ از آنكه‌ به‌ هيچ‌وجه‌ نمی‌توان‌ از «دوره‌ قهرمان‌گرايی گذشته‌ است‌» عدم‌ مبارزه‌ با خودكامگان‌ را نتيجه‌ گرفت‌، مبارزه‌ در راه‌ آزادی فی‌نفسه‌ ارزشمند است‌. جوامع‌ دموكراتيك‌ هم‌ فاقد قهرمان‌ نيستند. در اين‌ نوع‌ جوامع‌ با كثرت‌ قهرمان‌ روبرو هستيم‌. در حالی كه‌ در جوامع‌ خودكامه‌ رهبر خدايی می‌كند و مخالفين‌ ازخودگذشته‌اش‌ قهرمان‌ می‌شوند. در اين‌ نوع‌ جوامع‌ عوام‌ الناس‌ انتظار دارند كه‌ قهرمان‌ تمام‌ مشكلات‌ و مسائل‌ تاريخی‌-اجتماعی آنان‌ را رفع‌ و حل‌ كند. اما نه‌ هيچ‌ انسانی قادر به‌ چنان‌ كاری است‌. و نه‌ دموكراسی حلال‌ تمام‌ مشكلات‌ ابناء بشر است‌.آری از طريق‌ سياست‌ و از راه‌ دموكراسی نمی‌توان‌ تمام‌ مشكلات‌ و مسائل‌ را رفع‌ و حل‌ كرد. بزرگترين‌ مشكل‌ يا يگانه‌ مشكل‌ جامعه‌ هم‌، نظام‌ سياسی حاكم‌ نيست‌، تا با تغيير نظام‌ سياسی، همه‌ مشكلات‌ حل‌ شوند. مسائل‌ فرهنگی، راه‌ حل‌ فرهنگی می‌طلبند. مسائل‌ اقتصادی راه‌ حل‌ اقتصادی دارند. مسائل‌ اجتماعی راه‌ حل‌ اجتماعی دارند. روشن‌ است‌ كه‌ مردم‌ و روشنفكران‌ هم‌ دموكرات‌ نيستند.[١] ولی از هيچيك‌ از اين‌ مقدمات‌ صادق‌ نمی‌توان‌ اين‌ نتيجه‌ كاذب‌ را استنتاج‌ كرد كه‌ پس‌ فعاليت‌ سياسی بيهوده‌ است‌، پس‌ مبارزه‌ با ديكتاتوری وقت‌ تلف‌ كردن‌ است‌. پس‌ تلاش‌ در راه‌ استقرار نظام‌ دموكراتيك‌ آب‌ در هاون‌ كوبيدن‌ است‌. يا اگر هم‌ نظام‌ دموكراتيك‌ بيايد، كار چندانی از آن‌ برنمی‌آيد، چرا كه‌ همه‌ مسائل‌، كه‌ مسائل‌ سياسی نيست‌. سنت‌ فرهنگی‌ای (نظام‌ فرهنگی‌) كه‌ ما را در بر گرفته‌، اُم‌ المسائل‌ است‌. پس‌ بايد اجزاء و مؤلفه‌های فاسد و نادرست‌ فرهنگ‌ عمومی را تغيير داد و اصلاح‌ كرد.آدمی وقتی نااميد و سرخورده‌ می‌شود، برای انفعال‌ خود «دليل‌تراشی‌» می‌كند. كار تا بدانجا پيش‌ می‌رود كه‌ مبارزات‌ آزاديخواهانه‌ گذشتگان‌ را خيال‌پروری می‌خوانند. هر كس‌ كليّت‌ نظام‌ حاكم‌ را بپذيرد و در انتخابات‌ رياست‌ جمهوری شركت‌ نمايد، با خيال‌پروری وداع‌ گفته‌ است‌ ولی پيگيری اهداف‌ راديكال‌ به‌ روشهای غير خشونت‌آميز، گام‌ در هوا برداشتن‌ است‌. بدين‌ ترتيب‌ اگر كسی انتخابات‌ نهمين‌ دوره‌ رياست‌ جمهوری را تحريم‌ كند، خيال‌پرور است‌.[٢] برخی ديگر بر اين‌ باورند كه‌ مردم‌ از سياست‌ بريده‌اند و ديگر اهميتی به‌ نزاعهای سياسی ميان‌ زمامداران‌ با مخالفان‌ داخلی و خارجيشان‌ نمی‌دهند. مردم‌ می‌خواهند زندگی كنند، خوش‌ بگذرانند، راحت‌ باشند. كسی به‌ كارشان‌ كاری نداشته‌ باشد، برای آن‌ها مهم‌ نيست‌، چه‌ نوع‌ نظامی و چه‌ افرادی حاكم‌ باشند. به‌ فرض‌ آنكه‌ اين‌ توصيف‌ از وضعيت‌ اجتماعی ايران‌ درست‌ باشد، از آن‌ چه‌ نتيجه‌ای می‌توان‌ گرفت‌؟ آيا وظيفه‌ روشنفكر، دگرانديش‌ و فعال‌ سياسی تبعيت‌ از عوام‌ الناس‌ است‌؟ آيا اين‌ رويكرد آنان‌ را عوام‌زده‌ (قبول‌ مشهودات‌، مقبولات‌، مسلمات‌، مظنونات‌، موهومات‌ و مخيلات‌ مردم‌) نمی‌كند؟ چه‌ برهانی اقامه‌ شده‌ است‌ كه‌ تمام‌ افكار و رفتار مردم‌ درست‌ است‌؟ مگر همه‌ آدميان‌ سراپا «خرقه‌ تردامن‌ و سجاده‌ شراب‌آلوده‌» نيستند؟ پس‌ چرا مردم‌ را معصوم‌ و بی‌گناه‌ فرض‌ می‌كنيم‌. بايد رفتار مردم‌ را، مثل‌ نظام‌ سياسی، به‌ نقد كشيد. همه‌ مشكلات‌ ناشی از نظام‌ سياسی نيست‌. بايد به‌ نقد و داوری مردم‌ (روشنفكر هم‌ يكی از آحاد مردم‌ است‌) پرداخت‌. نبايد به‌ دنبال‌ خوشايند و بدآيند مردم‌ بود بايد به‌ خاطر مصالح‌ مردم‌ به‌ دفاع‌ از آزادی و دموكراسی و عدالت‌ پرداخت‌. بدين‌ معنا بايد آرمانگرا بود، نه‌ عوام‌گرا. اگر پوپوليسم‌ محكوم‌ است‌، كه‌ هست‌، پرچم‌ مبارزه‌ سياسی را نمی‌توان‌ به‌ دست‌ توده‌هايی سپرد كه‌ در شرايط‌ بحرانی سودايی جز تخريب‌ و انتقام‌ ندارند و فقط‌ به‌ فكر مجازات‌ حاكمان‌ پيشين‌اند تا استقرار و تحكيم‌ نظامی دموكراتيك‌. اگر سخن‌ حقی وجود دارد، بايد آن‌ را با مردم‌ در ميان‌ نهاد. اگر مبارزه‌ با نظامهای اقتدارگرا جهت‌ تأسيس‌ جامعه‌ باز و نظام‌ دموكراتيك‌ حق‌ است‌، حتی اگر تمام‌ مردم‌ يك‌ كشور مدافع‌ نظام‌ خودكامه‌ باشند، يا بودن‌ و نبودن‌ آن‌ برايشان‌ بی‌تفاوت‌ باشد، دموكرات‌ آزاديخواه‌ حق‌ (و بلكه‌ وظيفه‌) دارد يك‌تنه‌ در مقابل‌ آن‌ نظام‌ بايستد. مبارزات‌ آزاديخواهانه‌ را هميشه‌ افراد اندكی آغاز می‌كنند، اما رفته‌رفته‌ ديگران‌ بدان‌ می‌پيوندند. بازيگر سياسی نمی‌تواند به‌ بهانه‌ سياسی نبودن‌ مردم‌ يا عدم‌ همراهی مردم‌ از حق‌طلبی و آزاديخواهی دست‌ بشويد. دگرانديشان‌ در نيمه‌ پايانی قرن‌ گذشته‌ در تمامی جوامع‌ غير دموكراتيك‌، اقليتی انگشت‌شمار را تشكيل‌ می‌دادند. ولی همان‌ اقليت‌ با ايستادگی و شجاعت‌ و تحمل‌ رنج‌، مسير دشوار دموكراسی را گشودند.

پست مجدد بمناسبت آزادی اکبر گنجی


یه شبِ مهتاب
ماه می‌آد تو خواب
منو می‌بره از توی زندون
مثِ شب پره با خودش بیرون
می بره اون جا که شب سیاه
تادم سحر شهیدای شهر
بافانوس خون جار می‌کشن
تو خیابونا سر میدونا
عمو یادگار مرد کینه دار
مستی یا هشیار خوابی یا بیدار
مستیم و هشیار شهیدای شهر
خوابیم و بیدار شهیدان شهر
آخرش یه شب
ماه می‌آد بیرون
از سر اون کوه بالای دره
روی این میدون رد شده خندون
یه شب مهتاب ماه می‌آآآآد
..
اکبر گنجی
شنبه ١/٥/١٣٨٤چهل و سومین روزاعتصاب غذا

آزادی گنجی به همه آزادیخواهان جهان خاصه همسز شجاعش تبریک و تهنیت


Thursday, March 16, 2006

شغری از شهید بخون خفته "سعید سلطانپور

گلوله اي در دهان
گلوله اي در چشم
در تكه هاي يخ
در سرد خانه پزشك قانوني
در شعله ي منجمد خون مي تابد
شعله اي در دهان
شعله اي در چشم
در ميتينگ هفدهم بهمن
در انبوه هواداران و مردم
در ميان پلاكاردها و شعارها
در گردش تفنگداران جمهوري و گله هاي پاسدار واوباش
در قرق چماق وزنجير و نارنجک
در صداي شليك هاي ترس و
دشنام هاي جنون
..............
در ميان پلاكاردها
انقلاب
با پيشاني شكسته و خونچكان
مي خواند
با صداي درخشان جهان و
رودخانه ها
و رفيقان جهان
جهان كمونيست را
مي سرايند و
مي سرايند
با دسته گل هايي از خون
بر فراز ميتينگ تاريخ
http://www.pwoiran.com/said.Soltanpour.htm

Wednesday, March 15, 2006

پيام نوروزی كانون نويسندگان ايران

مردم شريف و آزاده‌ی ايران فرارسيدن نوروز را به شما شادباش می‌گوييم. سال‌ها سپری می‌شود و ما، اعضای كانون نويسندگان ايران ، در آغاز هر سال ياد عزيزان جان باخته در راه آزادی انديشه ، بيان و قلم ، به ويژه سعيد سلطانپور، احمد ميرعلايی ، غفار حسينی ، محمد مختاری، محمد جعفرپوينده را گرامی می‌داريم.ما همچنان در كنار مردم آزاديخواه بر استقرار نهادهای مدنی و صنفی و آزادی اجتماعات پای می‌فشاريم و می‌خواهيم :
١ - از آنجا كه فشار سانسور بر عرصه‌ی نشر كتاب و مطبوعات هر روز فزونی می‌يابد، مصرانه می‌خواهيم كه تيغ سانسور از ساحت كتاب و مطبوعات هرچه سريع تر كوتاه شود.
٢ - دكتر ناصر زرافشان عضو كانون نويسندگان ايران و وكيل خانواده‌ی قتل‌های سياسی ، موسوم به زنجيره‌ای كه برای دفاع از عدالت نزديك به چهار سال است در زندان به سر می‌برد، هرچه سريع تر آزاد شود.
٣ – وضع پرونده يوسف عزيزی بنی‌طرف و محسن حكيمی (از اعضای كانون نويسندگان ايران) هرچه زودتر روشن شود .
٤ – اكبر گنجی نويسنده و روزنامه‌نگار كه به زودی دوره‌ی حبس شش ساله‌ی وی به پايان می‌رسد هرچه زودتر و بدون قيد و شرط آزاد شود.
٥– سرنوشت پرونده‌ی قتل‌های سياسی موسوم به قتل‌های زنجيره‌ای كه در آن دو عضو كانون نويسندگان ايران، محمد مختاری و محمد جعفر پوينده با بی‌رحمی و سفاكی كشته شدند و نيز پرونده‌ی قتل زهرا كاظمی هر چه سر يع تر روشن شود.
٦– احضار و محاكمه دانشجويان و وبلاك نويسان ، سردبيران و مسئوولان نشريات عمومی و دانشجويی به دادگاه و فيلترينگ سايت‌ها كه بطور پيوسته و گسترده در جريان است متوقف شود.
٧ – اعضای هئيت مديره‌ی سنديكای كارگران شركت واحد از جمله منصور اسالو و همكارانش كه به خاطر دفاع از حقوق قانونی خود دستگير و زندانی شده اند هرچه زودتر و بدون هيچ قيد و شرطی آزاد شوند و همچنين همه‌ی كاركنان اخراجی شركت واحد به سركار خود بازگردند.
٨– ما همچنين خواهان روشن شدن نهايی پرونده‌ی عبدالفتاح سلطانی و رفع اتهام از ايشان هستيم.
و سرانجام چون هميشه آرزومنديم هرگونه برخورد ضدانسانی در همه‌ی عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی مردم ايران منسوخ گردد. تا همگی با هرنوع عقيده و انديشه در كنار هم در صلح و بهروزی و سلامت و امنيت زندگی كنند.
كانون نويسندگان ايران اسفند ١٣٨٤

Tuesday, March 14, 2006

بيانيه شورای مركزی دفتر تحكيم وحدت "حمله وحشيانه به دانشگاه صنعتی شريف"

آن هنگام كه افراد بی‌تدبير زمام امور را در دست بگيرند انحطاط ملتها آغاز می‌گردد. وزيرعلوم بی تدبير دولت امنيتی كه با پايين ترين حد نصاب در تاريخ اين كشور به كابينه راه يافت پس از تكيه زدن بر اريكه قدرت كوشيد انتقام تحقير خويش در مجلس را از دانشگاهيان بگيرد.
در سايه حس انتقام جويی بود كه وی كار تصفيه دانشگاهيان را آغاز نمود . انتصاب روحانيون فاقد مدرك و اخراج اساتيد نو انديش تنها گوشه ای از بی تدبيری اين فرد بوده است. وزير بی درايت علوم كه از حل معضلات اساسی اين وزارتخانه عاجز است در سايه انتقام جويی طی چند ماه گذشته نقشی اساسی درغوغا سازی و غوغاسالاری داشته است و كوشيده است نا توانی خويش را درسايه اين غوغاها پنهان نمايد از اين رو در ابتدا بحث اسلامی كردن متون درسی و اعزام اساتيد به حوزه علميه را مطرح نمود وهنگامی كه جنجال اين بحث فرو نشست به كثيف ترين طرح در طول تاريخ چند هزاره اين كشور كه سوء استفاده از پيكر جان باختگان در راه اعتلا كشور است روی آورد.طرحی كه چهره دانشگاه نا شناسی كابينه امنيتی در حمله سفاكانه به دانشگاه شريف را نمايان ساخت و نشان داد همچنان گوش به فرمانانی حلقه به گوش در اين كشور آزادند و می توانندهر گاه كه اربابانشان امر نمايند دانشگاهيان را به خاك و خون بكشند.
دفتر تحكيم وحدت ضروری می داند نكاتی را پيرامون هجوم نيروهای امنيتی مسلح به سلاحه گرم و گاز اشك آور به ساحت دانشگاه وشهدا دردانشگاه صنعتی شريف بيان دارد.١
- كابينه بی تدبير احمدی نژاد در حالی برای دانشجويان شاخ وشانه مكشد كه از استيفای حداقل حقوق ملت در عرصه بين الملل عاجز بوده است لذا نمايشی چنين گستاخانه از خود به نمايش می گذارد تا به خيال باطل خويش مخالفان را به سكوت وادار نمايد.
٢- بی شك از كوزه آن تراود كه در اوست قصه وزير علومی كه نحوه كسب رای اعتماد وی حتی صدای موافقان دولت را نيز درآورد مضحك تراز همه است. بی شك از وزيری كه با آرايی مشكوك وزير شد نمی توان انتظار زيادی داشت وزيری كه سهم بودجه وزارت علوم را كاهش داد و برسرعت مهاجرت نخبگان از كشور افزود چاره ای جز اين ندارد كه با غوغاسالاری اذهان عمومی را منحرف نمايد.
٣- آقايان مقدس نما در چند ماه اخير آنچنان در سوء استفاده از مقدسات و احساسات مذهبی اين مردم گوی سبقت را ازهمديگر می ربايند كه فراموش كرده اند كه روزی از اريكه قدرت به زير خواهند آمد و بايد پاسخگوی اعمال خويش باشند.آخرين مورد از اين اقدامات شنيع سوء استفاده از پيكر شهيدانی است كه در راه اعتلا كشور جان باخته اند كثيف تيرن كاری كه اين دولت غوغا سالار به آن متوسل شده است اقدامی كه فرياد اعتراض فرزندان شهيد دانشگاه شريف رانيز به دنبال داشت.
٤- به راستی با توسل به كدام استدلال بايد پيكر شهدا را به دانشگاه انتقال داد؟ آقايانی كه هرگونه قرائتی غير از قرائت خود از دين را بدعت می دانند در كجای سنت اين گونه رفتار را مشاهده نموده اند؟ آيا پيامبر پيكر حمزه (ع) را در جايی غير از محل عمومی به خاك سپرد و يا شايد علی (ع) با پيكر پيامبر به شيو ه ای ديگر برخورد نمود؟.بی شك اين رفتارتنها يك علت دارد وآن غوغاسالاری جهت پوشش معايب خود است اقدامی كه دولت جديد سخت به آن محتاج است. ٥
- اما شيوه حمله به دانشجويان نيز خود نكته جالبی است. در ميان گروههای فشار اين حداديان مداح كاسب است كه جمعيت را به حمله به دانشجوان فرا می خواند ودر پی اين فراخوان حمله است كه نيروهای امنيتی نيز وحشيانه به دانشجويان هجوم می اورند و به ضرب و شتم آنها ميپردازند.به راستی نيروهای نظامی وشبه نظامی و امنيتی بارديگر در دانشگاه چه می كنند؟ حداديان در دانشگاه چه می كرده است؟ و اين بار قرار است چه كسی به جرم دزديدن ريش تراش محاكمه شود؟ هر چند ازآنجا كه تا كنون كسی پريشان نشده است انتظارحتی محاكمه ای قلابی را نيز نمی توان داشت.
٦ - آقايان درحالی در روزهای گذشته مشغول انتقاد از نحوه برخورد دولت فرانسه با دانشجويان هستند كه خود حتی از جريان واقعی اطلاعات در مورد اين حادثه جلوگيری می نمايند و می كوشند اين واقعه را برخورد ميان دانشجويان جلوه دهند. به راستی حاج حسين حداديان دانشجوست؟ كدام دانشجو از گاز اشك آور استفاده می نمايد؟
٧- آنچه در اين ميان جای تقدير دارد هوشياری و مقاومت بی نظير دانشجويان شجاع دانشگاه صنعتی شريف است. دانشجويانی كه با مقاومت خويش برگ زرين ديگری از مبارزات دانشجويی را رقم زدندو نشان داند كه دانشجويان اين كشور همچنان در مقابل اهانت به صاحت دانشگاه وسوء استفاده از مقدسات ايستادگی خواهند نمود.
در پايان شورای مركزی دفتر تحكيم وحدت ضمن ابراز انزجار نسبت به حمله وحشيانه به دانشگاه شريف و مضروب ساختن دانشجويان سوء استفاده از پيكر شهيدان اين مرز وبوم را محكوم می نمايد و ضمن اعلام غزای عمومی برای جامعه دانشگاهی كشور در روز سه شنبه مورخه ٢٣/١٢/١٣٨٤حمايت خود را از دانشجويان شجاع دانشگاه شريف اعلام می نمايد. همچنين اين شورا خواهان معذرت خواهی رئيس دولت و استعفاء وزير علوم جهت التيام بخشی به زخمهای خانواده های معظم شهد او جامعه دانشگاهی است
شورای مركزی دفتر تحكيم وحدت

Monday, March 13, 2006

زنان تنها نیرو های واقعی موجود !

متاسغانه اغلب مردان ایرانی روز به روز کوچک و کوچکتر میشوند و بیشتر رنگ میبازند من بر این باورم که زنان تنها نیرو های واقعی مبارز موجود در جامعه هستند که بیرحمانه مورد ستم و اجحاف قرار دارند ولی تنها آنان قادرند با استبداد و ارتجاع موجود مبارزه کنند .
آیا هنوز در مردان نشانی از مردانگی و دفاع از حیپیت زنان ایرانی وجود دارد؟؟؟
منتظر شنیدن نظرات شما هستم !!!

دوتصوير از فرمانده ضرب و شتم تجمع زنان

دو تصوير از فرمانده ضرب و شتم تجمع زنان


تصوير فرمانده يگان ضد شورش نيروی انتظامی را در تجمع روز زن در پارک دانشجوی تهران نشان می دهد. اين تجمع که عصر روز چهارشنبه برگزار شد با حمله نيروی انتظامی و نيروهای لباس شخصی به جمعيت شرکت کننده؛ به خشونت کشيده شد.

Saturday, March 11, 2006

رسالت خونین!

اینک پرچم واژه ها در دست منست
واژه ها خونینند
و اینجا در مشرق
زیر آفتاب جوان ایستاده ام
و در قلمرو عشق و دام
برای رهایی از خود هم بسوی خود
گام میزنم
صدای من صدای ذنجره های عاشق است
صدای من صدای زنبورانیست که می مکند
می مکند برای انباشتن کندو ها
آه ... با این رگهای تازه در سرزمین رگ زنان چه میتوانم کرد؟
اما دستان من به رسالت خویش آگاهند
آن رسالت خونینی که پرچمش در مشت منست
و میخواهم بکوبمش
بر تپه صلیبها
بر تپه مردگان
بر تپه ارواح جذامی

دیار روشنم در شب تیره "سیمین بهبهانی"

ای دیار روشنم، شد تیره چون شب روزگارت
کو چراغی جز تنم کاتش زنم در شام تارت
ماه کو، خورشید کو؟ ناهید چنگی نیست پیدا
چشم روشن کو که فانوسش کنم در رهگذارت
آبرویت را چه پیش آمد که این ‌بی‌آبرویان
می‌گشایند آب در گنجینه‌های افتخارت
شیرزن شیرش حرام کام نامردان کودن
کز بلاشان نیست ایمن گور مردان دیارت
می فروشند آنچه داری: کوه ساکن، رود جاری
می ربایند آهوان خانگی را از کنارت
گنج‌های سر به مهرت رهزنان را شد غنیمت
درج عصمت مانده‌ بی‌دردانگان ماهوارت
شب که بر بالین نهم سر، آتش انگیزم ز بستر
با گداز سوز و ساز مادران داغدارت
در غم یاران بندی، آهوی سر در کمندم
بند بگشا- ای خدا- تا شکر بگذارد شکارت
مدعی را گو چه سازی مهر از گل در نمازت
سجده بر مسکوک زر پر سودتر آید به کارت
این زن ای مرذ- بر کمر دستی بزن، بر خیز از جا
جان به کف داری همین بس بهره از دار و ندارت

کسوف

آنک مردان ریایی

دلقکان تصویری

بر روی پرده روشن اعتیاد

کسوف را باور کن

یه شبِ مهتاب

یه شبِ مهتاب
ماه می‌آد تو خواب
منو می‌بره از توی زندون
مثِ شب پره با خودش بیرون
می بره اون جا که شب سیاه
تادم سحر شهیدای شهر
بافانوس خون جار می‌کشن
تو خیابونا سر میدونا
عمو یادگار مرد کینه دار
مستی یا هشیار خوابی یا بیدار
مستیم و هشیار شهیدای شهر
خوابیم و بیدار شهیدان شهر
آخرش یه شب
ماه می‌آد بیرون
از سر اون کوه بالای دره
روی این میدون رد شده خندون
یه شب مهتاب ماه می‌آآآآد
..
اکبر گنجی
شنبه ١/٥/١٣٨٤چهل و سومین روزاعتصاب غذا

Friday, March 10, 2006

Thursday, March 09, 2006

مصاحبه با چند تن از شرکت کنندگان در تظاهرات روز زن در تهران

تجمع زنان در پارک دانشجو که به مناسبت روز جهانی زن برگزار شده بود از سوی نیروی انتطامی به خشونت کشیده شد. این تجمع که به دعوت چند گروه و NGO زنان و افراد فعال در زمینه حقوق زنان شکل گرفته بود از همان ابتدا با برخورد شدید پلیس مواجه شد. شاهدان عینی از شدت بی سابقه برخورد پلیس با زنان خبر می دهند. برخورد پلیس به حدی بود که از همان آغاز تجمع و بدون هیچ اخطار قبلی پلیس وارد عمل شد و به ضرب و شتم حاضران در تجمع پرداخت. در این برنامه افراد پیر و میانسال هم از برخورد پلیس مصون نماندند و فردی مانند سیمین بهبهانی که با وجود کسالت و بیماری در این تجمع حاضر شده بود از طرف پلیس به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
واین درحالی است که تجمع زنان بیشتر فرهنگی – اجتماعی محسوب می شود . گزارشگر ايران ما در همين رابطه با سيمين بهبهاني بانوي شعر ايران و چند تن از فعالين امور زنان گفتگويي انجام داده است كه در پي مي خوانيد گفت و گوي تلفني با بانوي شعرمعاصر ايران خانم بهبهاني با خبر شديم كه امروز در مراسم روز زن و تجمعي كه در همين رابطه در پارك دانشجو بوده شما با وجود كسالتي كه داريد مورد ضرب و شتم قرار گرفتيد ، ماجرا از چه قرار بود ؟
جداي از تمام القاب و غيره من را يك زن ايراني بدانيد و تا همه بدانند اين اتفاق وحشتناك براي يك زن ايراني افتاده است ، ننگ برآنهايي كه اين كار را كردند ، ازرفتارهايي كه امروز با من شد اصلا افسرده و ناراحت نيستم و با يك شعر پاسخ رفتار امروز ماموران را مي خواهم بدهم
تا زنده هستم ، زنده هستم
تازنده برانصار بيداد با اسبي از طوفان و تندر
با نيزه ايي ازشعرو فرياد من عاشق هستم ،
عاشق آزادي و در راه رسيدن به آزادي ، از هر بلايي كه سرم بيايد استقبال مي كنم و هر روز كه بگذرد استوارتر و ثابت قدم تر گام بر خواهم داشت و متاسفم از كساني كه حامي قانون هستند و چنين اعمالي از آنها سرمي زند و با آنچه كه امروز شاهد آن بودم تاسفم بر نگهبان كشور بيشتر شد چرا كه آنها لياقت آن لباس مقدس و ينيفورم نظامي را ندارند البته همه را با يك چوب نمي رانم چرا كه درميان آنها هم افرادي بودند كه رفتارشان آنگونه نبود بهر روي آرزو مي كنم در سال آينده اگر زنده باشم كه هر كس را پيمانه ايي ايست . حداقل آزادي براي زنان ايراني كه در يك گوشه ايي از يك پارك ،‌انقدر كه بتوانند گردهم آيند و حرفهايشان را بزنند فراهم گرددگفتگو با پروانه قاسميان از فعالين زن حاضر در مراسم روز زن در پارك دانشجو خانم پروانه قاسميان روززن مبارك باشد خيلي مبارك بود بخصوص كه مورد حمله نظاميان و مامورين قرار گرفتيم و كتك هم خورديم .شما هم كتك خورديد؟ بله بامشت به پهلويم زدند چه موقع نظاميان حمله كردند ؟تقريبا يك ربع الي بيست دقيقه بعد از ساعت 4 كه شروع برنامه بود بعد از خوانئن سرود يعني ساعت چهار و ربع بود كه مورد حمله واقع شديم چه اتفاقي افتاد؟قبل از هر چير بايد بگويم مامورين اصلا متوجه سن وسال شركت كنندگان نبودند . نزديك درب گيشه فروش بليط تاتر شهر شاهد بودم كه دختر بسيار جواني را كتك مي زدند و اصلا سن و سال حاليشان نبود و حتي به خانم احترام شادفر كه نور چشم همه هستند و در اين مراسم با نوه نو پايشان حضور داشتند چنان بي حرمتي شد كه قابل تصور نبود ، چون شاهد بودم كه يكي از مامورين با لحن بسيار زشت و زننده به ايشان بي احترامي كردند ، البته اكثر ماموريني كه به ما حمله ور شدند حرفهاي بسيار ركيكي مي زدندو من واقعا در شوك بودم چون هرگز تصور نمي كردم آنها تا به اين اندازه گستاخ باشند ، و اجازه چنين رفتارهايي را آن هم با زنان داشته باشند . رفتار امروز مامورين بسيار بي رحمانه و گستاخانه بود ، آنها حتي پسرهايي را كه در اين مراسم شركت داشتند كتك زدند و گوشي موبايلها را مي گرفتند كه كسي نتواند از مراسم و رفتار وحشيانه آنها عكس بگيرد . مامورين تاميدان انقلاب را پوشش داده بودند و با وجود سپرو باتوم ، استفاده شايسته ايي از مشت و لگدهايشان مي كردند نظرشما در مورد برگزاري روز زن در ايران و جهان چيست ؟ در تمام دنيا امروز را جشن گرفتند و لي زنان ايراني در چنين روزي كتك خوردند ، در افغانستان و حتي در عراق جشن بود و زنان عراقي خواست هايشان كه خروج اشغالگران و آزادي كشورشان از دست بيگانگان بودرا بيان كردند بدون آنكه مورد ضرب و شتم قرار گيرند اما ما در كشور خودمان ،‌در پارك خودمان و در مراسمي كه بسيار مسالمت آميز و آرام مي توانست برگزار شود از مامورين كشورمان كتك خورديم و اين باعث تاسف است كداميك از شخصيتهاي فعال امور زنان در مراسم امروز حضور داشتند ؟تا حدي كه در حال حاضر ذهنم ياري مي دهد ، سيمين بهبهاني– احترام شادفر، يلدا معيري ( عكاس ) كه بايد عكسهاي جالبي از مراسم امروز گرفته باشد . مقدم و نازي اسكويي و مني‍‍ژه نجم عراقي و منصور به كيش و ليلي فرهادپور و فريده حميدي .خواسته شما براي برگزاري چنين مراسمي در سال آينده چيست ؟آرزوي من برگزاري مراسمي آرام و مسالمت آميز و راحت در استاديوم آزادي است كه بتوانيم زنان و مردان در كنار هم برگزار كنيم . گفتگو با فريده حميدي فعال زنان خانم حميدي آيا شما هم امروز در مراسم روزن در پارك دانشجو مورد ضرب و شتم قرار گرفتيد ؟ بله ، چند باتوم هم به من زدند چه توصيفي از مراسم امروز داريد ، چگونه بود ؟ همان ابتداي مراسم تقريبا ساعت 4 كه همه شركت كنندگان جمع شده بودند ماشين نيروي انتظامي آمد و به ما گفتند اين تجمع غير قانوني است كه در پاسخ به مامورين گفتيم : در اين مراسم حرف خاصي زده نمي شود و ماتنها از عدالت و برابري و صلح مي گوئيم و تا يك ربع – بيست دقيقه ديگر هم اين جا هستيم و بعد مي رويم .گروه اول نظاميان حرف ما را قبول كردند و به ما اجازه برگزاري مراسم را دادند ولي بعد از مدتي عده ايي ديگر آمدند كه فرمانده شان اوركت مشكي تنش بود و معلوم نبود كه چه درجه ايي دارد او گفت بايد تا 5 دقيقه ديگر انجا را ترك كنيم و بعد كم كم ماموران جمع شدند و شركت كنندگان را به سمت ديواره تاتر شهر بردند و در انجا جمعيت را محصور كردند وتقريبا در كنا گيشه بليط فروشي تاتر شهر شروع به زدن كردند كه جمعيت پراكنده شد ولي فرمانده اوركت پوش دستور كتك زدن را صادر كرد و سربازي كه كنارش بود به جمعيت نگاه مي كرد و مايل نبود ما را بزند كه فرمانده اوركت پوش باتوم را از دست سرباز گرفت و خودش شروع به حمله كرد و متعاقبا حمله به سايرين هم شروع شد تعداد شركت كنندگان دراين مراسم چند نفر بود ند؟من در مسئله تخمين زدن بسيار ضعيف هستم ولي جمعيت زياد بود به گمانم نزديك به هزار نفر .با چه هدفي در اين مراسم شركت كرده بوديد؟ما رفته بوديم روز زن را به همديگر تبريك بگوئيم . روشهاي ما مشخص است و شعارها هم همه بر روي پلاكارت ها نوشته شده و مشخص بود، ما مي خواستيم از عدالت و برابري و تساوي حقوق زن و صلح بگوئيم . همين . ولي شرايط به گونه اي شد كه كسي نتوانست به ديگري تبريك بگويد . كاملا مشخص است كه زنها در ايران خودشان را وارد بازي هاي سياسي نمي كنند و درپي قدرت هم نيستند كه به نظر من اين امر نكته مثبت زنان است ،‌روش ما مقابله با خشونت و تبعيض جنسي است و طبيعتا انتظار چنين رفتار وروشي را نداشته و نداريم .توقع شما از چنين مراسمي چيست ؟دلم مي خواهد در يك فضاي آزاد خواسته هايمان را طرح كنيم و اين را هم خوب مي دانيم كه راه بسيار طولاني است و البته در هيچ كجاي دنيا اين خواست به آسا ني به دست نيامده است .

مصاحبه با چند تن از شرکت کنندگان در تظاهرات روز زن در تهران

تجمع زنان در پارک دانشجو که به مناسبت روز جهانی زن برگزار شده بود از سوی نیروی انتطامی به خشونت کشیده شد. این تجمع که به دعوت چند گروه و NGO زنان و افراد فعال در زمینه حقوق زنان شکل گرفته بود از همان ابتدا با برخورد شدید پلیس مواجه شد. شاهدان عینی از شدت بی سابقه برخورد پلیس با زنان خبر می دهند. برخورد پلیس به حدی بود که از همان آغاز تجمع و بدون هیچ اخطار قبلی پلیس وارد عمل شد و به ضرب و شتم حاضران در تجمع پرداخت. در این برنامه افراد پیر و میانسال هم از برخورد پلیس مصون نماندند و فردی مانند سیمین بهبهانی که با وجود کسالت و بیماری در این تجمع حاضر شده بود از طرف پلیس به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
واین درحالی است که تجمع زنان بیشتر فرهنگی – اجتماعی محسوب می شود . گزارشگر ايران ما در همين رابطه با سيمين بهبهاني بانوي شعر ايران و چند تن از فعالين امور زنان گفتگويي انجام داده است كه در پي مي خوانيد گفت و گوي تلفني با بانوي شعرمعاصر ايران خانم بهبهاني با خبر شديم كه امروز در مراسم روز زن و تجمعي كه در همين رابطه در پارك دانشجو بوده شما با وجود كسالتي كه داريد مورد ضرب و شتم قرار گرفتيد ، ماجرا از چه قرار بود ؟
جداي از تمام القاب و غيره من را يك زن ايراني بدانيد و تا همه بدانند اين اتفاق وحشتناك براي يك زن ايراني افتاده است ، ننگ برآنهايي كه اين كار را كردند ، ازرفتارهايي كه امروز با من شد اصلا افسرده و ناراحت نيستم و با يك شعر پاسخ رفتار امروز ماموران را مي خواهم بدهم
تا زنده هستم ، زنده هستم
تازنده برانصار بيداد با اسبي از طوفان و تندر
با نيزه ايي ازشعرو فرياد من عاشق هستم ،
عاشق آزادي و در راه رسيدن به آزادي ، از هر بلايي كه سرم بيايد استقبال مي كنم و هر روز كه بگذرد استوارتر و ثابت قدم تر گام بر خواهم داشت و متاسفم از كساني كه حامي قانون هستند و چنين اعمالي از آنها سرمي زند و با آنچه كه امروز شاهد آن بودم تاسفم بر نگهبان كشور بيشتر شد چرا كه آنها لياقت آن لباس مقدس و ينيفورم نظامي را ندارند البته همه را با يك چوب نمي رانم چرا كه درميان آنها هم افرادي بودند كه رفتارشان آنگونه نبود بهر روي آرزو مي كنم در سال آينده اگر زنده باشم كه هر كس را پيمانه ايي ايست . حداقل آزادي براي زنان ايراني كه در يك گوشه ايي از يك پارك ،‌انقدر كه بتوانند گردهم آيند و حرفهايشان را بزنند فراهم گرددگفتگو با پروانه قاسميان از فعالين زن حاضر در مراسم روز زن در پارك دانشجو خانم پروانه قاسميان روززن مبارك باشد خيلي مبارك بود بخصوص كه مورد حمله نظاميان و مامورين قرار گرفتيم و كتك هم خورديم .شما هم كتك خورديد؟ بله بامشت به پهلويم زدند چه موقع نظاميان حمله كردند ؟تقريبا يك ربع الي بيست دقيقه بعد از ساعت 4 كه شروع برنامه بود بعد از خوانئن سرود يعني ساعت چهار و ربع بود كه مورد حمله واقع شديم چه اتفاقي افتاد؟قبل از هر چير بايد بگويم مامورين اصلا متوجه سن وسال شركت كنندگان نبودند . نزديك درب گيشه فروش بليط تاتر شهر شاهد بودم كه دختر بسيار جواني را كتك مي زدند و اصلا سن و سال حاليشان نبود و حتي به خانم احترام شادفر كه نور چشم همه هستند و در اين مراسم با نوه نو پايشان حضور داشتند چنان بي حرمتي شد كه قابل تصور نبود ، چون شاهد بودم كه يكي از مامورين با لحن بسيار زشت و زننده به ايشان بي احترامي كردند ، البته اكثر ماموريني كه به ما حمله ور شدند حرفهاي بسيار ركيكي مي زدندو من واقعا در شوك بودم چون هرگز تصور نمي كردم آنها تا به اين اندازه گستاخ باشند ، و اجازه چنين رفتارهايي را آن هم با زنان داشته باشند . رفتار امروز مامورين بسيار بي رحمانه و گستاخانه بود ، آنها حتي پسرهايي را كه در اين مراسم شركت داشتند كتك زدند و گوشي موبايلها را مي گرفتند كه كسي نتواند از مراسم و رفتار وحشيانه آنها عكس بگيرد . مامورين تاميدان انقلاب را پوشش داده بودند و با وجود سپرو باتوم ، استفاده شايسته ايي از مشت و لگدهايشان مي كردند نظرشما در مورد برگزاري روز زن در ايران و جهان چيست ؟ در تمام دنيا امروز را جشن گرفتند و لي زنان ايراني در چنين روزي كتك خوردند ، در افغانستان و حتي در عراق جشن بود و زنان عراقي خواست هايشان كه خروج اشغالگران و آزادي كشورشان از دست بيگانگان بودرا بيان كردند بدون آنكه مورد ضرب و شتم قرار گيرند اما ما در كشور خودمان ،‌در پارك خودمان و در مراسمي كه بسيار مسالمت آميز و آرام مي توانست برگزار شود از مامورين كشورمان كتك خورديم و اين باعث تاسف است كداميك از شخصيتهاي فعال امور زنان در مراسم امروز حضور داشتند ؟تا حدي كه در حال حاضر ذهنم ياري مي دهد ، سيمين بهبهاني– احترام شادفر، يلدا معيري ( عكاس ) كه بايد عكسهاي جالبي از مراسم امروز گرفته باشد . مقدم و نازي اسكويي و مني‍‍ژه نجم عراقي و منصور به كيش و ليلي فرهادپور و فريده حميدي .خواسته شما براي برگزاري چنين مراسمي در سال آينده چيست ؟آرزوي من برگزاري مراسمي آرام و مسالمت آميز و راحت در استاديوم آزادي است كه بتوانيم زنان و مردان در كنار هم برگزار كنيم . گفتگو با فريده حميدي فعال زنان خانم حميدي آيا شما هم امروز در مراسم روزن در پارك دانشجو مورد ضرب و شتم قرار گرفتيد ؟ بله ، چند باتوم هم به من زدند چه توصيفي از مراسم امروز داريد ، چگونه بود ؟ همان ابتداي مراسم تقريبا ساعت 4 كه همه شركت كنندگان جمع شده بودند ماشين نيروي انتظامي آمد و به ما گفتند اين تجمع غير قانوني است كه در پاسخ به مامورين گفتيم : در اين مراسم حرف خاصي زده نمي شود و ماتنها از عدالت و برابري و صلح مي گوئيم و تا يك ربع – بيست دقيقه ديگر هم اين جا هستيم و بعد مي رويم .گروه اول نظاميان حرف ما را قبول كردند و به ما اجازه برگزاري مراسم را دادند ولي بعد از مدتي عده ايي ديگر آمدند كه فرمانده شان اوركت مشكي تنش بود و معلوم نبود كه چه درجه ايي دارد او گفت بايد تا 5 دقيقه ديگر انجا را ترك كنيم و بعد كم كم ماموران جمع شدند و شركت كنندگان را به سمت ديواره تاتر شهر بردند و در انجا جمعيت را محصور كردند وتقريبا در كنا گيشه بليط فروشي تاتر شهر شروع به زدن كردند كه جمعيت پراكنده شد ولي فرمانده اوركت پوش دستور كتك زدن را صادر كرد و سربازي كه كنارش بود به جمعيت نگاه مي كرد و مايل نبود ما را بزند كه فرمانده اوركت پوش باتوم را از دست سرباز گرفت و خودش شروع به حمله كرد و متعاقبا حمله به سايرين هم شروع شد تعداد شركت كنندگان دراين مراسم چند نفر بود ند؟من در مسئله تخمين زدن بسيار ضعيف هستم ولي جمعيت زياد بود به گمانم نزديك به هزار نفر .با چه هدفي در اين مراسم شركت كرده بوديد؟ما رفته بوديم روز زن را به همديگر تبريك بگوئيم . روشهاي ما مشخص است و شعارها هم همه بر روي پلاكارت ها نوشته شده و مشخص بود، ما مي خواستيم از عدالت و برابري و تساوي حقوق زن و صلح بگوئيم . همين . ولي شرايط به گونه اي شد كه كسي نتوانست به ديگري تبريك بگويد . كاملا مشخص است كه زنها در ايران خودشان را وارد بازي هاي سياسي نمي كنند و درپي قدرت هم نيستند كه به نظر من اين امر نكته مثبت زنان است ،‌روش ما مقابله با خشونت و تبعيض جنسي است و طبيعتا انتظار چنين رفتار وروشي را نداشته و نداريم .توقع شما از چنين مراسمي چيست ؟دلم مي خواهد در يك فضاي آزاد خواسته هايمان را طرح كنيم و اين را هم خوب مي دانيم كه راه بسيار طولاني است و البته در هيچ كجاي دنيا اين خواست به آسا ني به دست نيامده است .

حمله نيروى انتظامى به تجمع روز زن در پارك دانشجو

توضيحات خانم دكتر محبوبه عباسقلی‌زاده درباره واقعه پارك دانشجو به خبرنگار بخش فارسی صدای ‌آلمان:خانم عباسقلى زاده تعريف كنيد چه شد؟
محبوبه عباسقلى زاده: قضيه به اين صورت شد كه حدود صد و بيست سى نفر از فعالان جنبش زنان شامل زن و مرد درپارك دانشجو تجمع كرده بوديم و آنجا بروشورهاى مراسم را داشتيم پخش می‌كرديم. همزمان چند ماشين نيروى انتظامى در اطراف ايستاده بود و مرتب تذكر مى‌دادند كه تجمع غير قانونى است و متفرق شويد. تعداد نيروى انتظامى رفته رفته افزايش پيدا كرد. تهديد به حمله كردند و بعد اقدام به حمله كردند. بسيارى را مجروح كردند. فحش‌هاى ركيك دادند. در واقع خشونت‌هايى كردند كه با دشمن می‌كنند و الان هم همه متفرق شده‌اند. ساعت چهارونيم همه متفرق شدند. تعداد نيروهاى انتظامى تقريبا دو برابر شركت كننده ها بود. شايد حدود سيصد نفر! می‌خواهم بگويم خيلى زياد!“
مراسم چقدر انجام شده بود كه اين اتفاق افتاد؟
محبوبه عباسقلى‌زاده: فقط بروشورها را پخش كرده بوديم و سرود ”اى زن اى حضور زندگى“ رو خوانديم و در حقيقت هنوز شروع نشده بود و يكربع اول بود كه اين اتفاق افتاد. الان همه متفرق شده‌اند؟محبوبه عباسقلى زاده: آره همه! هيجكس از ديگرى خبر ندارد. همه با دست و پاى ضرب ديده و كبود به گوشه‌اى رفته‌اند. يكى چهار راه كالح است يكى ميدان انقلاب. ولى راه برگشتن نيست. راهها را بسته‌اند.برخورد مردم چه بود؟محبوبه عباسقلى‌زاده: مردم حيرت زده بودند. آنجا چهار راه وليعصر محيطى است كه مردم براى خريد ميايند. جز اين كه با حيرت و تعجب نگاه كنند، و با هم حرف بزنند، عكس‌العمل خاصى نشان ندادند. خشونت وحشت می‌آورد ديگر خانم عزيز!***توضيحات خانم "مريم شبانى"، خبرنگار روزنامه "اعتماد ملى"، عضو شوراى مركزى دفتر تحكيم وحدت خواهش می‌كنم تعريف كنيد چگونه به شما حمله شد؟مريم شبانى: در دقايق اوليه در حاليكه حدود دويست نفر جمع شده بودند، يك‌ربع بعد از شروع، پس از خواندن شعر، نيروى انتظامى بدون اينكه هشدار خاصى بدهد با باتوم حمله كرد به جمعيت و شروع كرد به زدن و دنبال كردن آنها در خيابان‌هاى اطراف. تا جاييكه متاسفانه خانم سيمين بهبهانى كه تازه از بيمارستان مرخص شده و با وضع جسمى نامساعد آمده بود به ميان جمع، ضربه باتوم خورد و اين باعث تاسف همه شد. در اين تجمع دوربين‌هاى خبرنگاران خارجى توقيف شد. فيلم‌هاى عكاس‌ها و فيلمبردارها را گرفتند پاك كردند. بنابراين نمى‌توان انتظار داشت كه فيلم و تصويرى از اين تجمع وجود داشته باشد. مخصوصا آقايان را بيشتر كتك می‌زدند و اگر هم بازداشتى شده باشد از ميان آقايان بايد باشد. همه اين وسط به طرز وحشتناكى اعم از زن و مرد كتك می‌خوردند. چيز جالب اين كه نيروى انتظامى بر خلاف رويه‌هاى سابق، با فحاشى و تهديد جلو آمد در حاليكه ما قبلا شاهد بوديم كه نيروى انتظامى اول می‌آمد و درخواست می‌كرد و اگر به درخواست‌اش توجه نمى‌شد، اقدام به عمل می‌كرد. اين دفعه فورا با فحاشى و تهديد وارد شدند و عملا تجمع وقت مفيدش يك ربع بود. در خيابانهاى اطراف هم نيروى انتظامى ما را دنبال می‌كرد آن هم نه به قصد متفرق كردن ، بلكه دنبال كردن به قصد كتك زدن!خودشما شخصا خانم بهبهانى را ديديد كه بهشان حمله شد؟مريم شبانى: بله! خانم‌هاى هسته اول فعالين حقوق زن دور ايشان حلقه زدند تا مانع هجوم به خانم بهبهانى شوند و گريه می‌كردند اما حلقه زدن باعث شد كه خودشان هم خيلى باتوم بخورند.اطلاع داريد كه كسى دستگير شده باشد؟مريم شبانى: هنوز معلوم نيست. آنجا چند نفر را ديديم كه گرفته‌اند به سوى ماشين ها مي برند اما هنوز اطلاع دقيق نداريم. حتى خبرنگاران آسوشيتد پرس و سايرين اعلام كردند كه چند دقيقه بازداشت بوده اند و فيلم‌هايشان را پاك كرده‌اند و گفته اند حالا برويد.***گزارش ديگر از تهرانپلیس تجمع زنان را به شدت سرکوب کردتجمع زنان در پارک دانشجو که به مناسبت روز جهانی زن برگزار شده بود از سوی نیروی انتطامی به خشونت کشیده شد. این تجمع که به دعوت چند گروه و NGO زنان و افراد فعال در زمینه حقوق زنان شکل گرفته بود از همان ابتدا با برخورد شدید پلیس مواجه شد. شاهدان عینی از شدت بی سابقه برخورد پلیس با زنان خبر می دهند. برخورد وحشیانه پلیس به حدی بود که از همان آغاز تجمع و بدون هیچ اخطار قبلی پلیس وارد عمل شد و به ضرب و شتم حاضران در تجمع پرداخت. در این برنامه افراد پیر و میانسال هم از برخورد پلیس مصون نماندند و فردی مانند سیمین بهبهانی که با وجود کسالت و بیماری در این تجمع حاضر شده بود از طرف پلیس به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.این درحالی است که تجمع زنان بیشتر فرهنگی – اجتماعی محسوب می شود .پليس: چند نفر دستگير شده استايلنا: مراسمی كه عصر امروز به مناسبت روز جهانی زن از سوی فعالان نهادهای غيردولتی زنان و بدون مجوز در پارك دانشجو برگزار شد، با دخالت نيروی انتظامی به خشونت گراييد.به گزارش خبرنگار "ايلنا"، جمعی از فعالان نهادهای غيردولتی زنان عصر امروز به مناسبت بزرگداشت روز جهانی زن در پارك دانشجو اجتماع كردند كه اين تجمع دقايقی پس از برگزاری با دخالت نيروی انتظامی به خشونت كشيده شد.بر اساس اين گزارش، زنان فعال در نهادهای غيردولتی زنان ضمن خواندن سرودهايی در دفاع از حقوق زنان، خواستار برگزاری اين مراسم شدند كه در خلال اين امر درگيری هايی نيز بين پليس و تجمع كنندگان روی داد.سردار "قدرت الله محمودی" كه فرماندهی نيروهای انتظامی حاضر در پارك دانشجو را برعهده داشت، در گفت وگو با خبرنگار ايلنا، با بيان اينكه اين تجمع بدون هيچ گونه مجوزی صورت گرفته است، گفت: نيروی انتظامی با عملكرد خود باعث شد تا اين تجمع رنگ و بوی سياسی به خود نگيرد و در اين رابطه چند نفر دستگير شده و در حال بررسی موضوع هستيم.
پيش از اين جمعی از نهادهای غيردولتی زنان اعلام كرده بودند كه برای آنچه كه آن را "اعلام همبستگی با زنانِ جهان و محو هرگونه نابرابری، تبعيض، خشونت و برقراری صلح، عدالت، برابری، و آزادی" خوانده‌‏ بودند؛ در روز جهانی زن (چهارشنبه ١٧ اسفند- ٨ مارس) از ساعت ١٦ الی ١٧ در پارك دانشجو گردهم می‌‏آيند. بیانیه جمعی ازدانشجویان و فعالان اجتماعی دانشگاههای ایراندر اعتراض به ممانعت از برگزاری روز جهانی زنزنان ايران: جمعی از فعالان دانشجویی و نیز فعالان حقوق زنان با انتشار بیانیه ای، به نحوه برخورد دانشگاه ها در ممانعت از برگزاری مراسم گرامیداشت روز جهانی زن و لغو مجوز سخنرانیها در این روز اعتراض کردند.این بیانیه به شرح زیر است:« وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سالهای اخیر همواره تلاش می کرد برنامه های مربوط به روز جهانی زن به نحوی محدود و کم اثر برگزار شود اما امسال این عزم به صورتی عریان و هماهنگ در قالب ممنوعیت برگزاری هر گونه مراسم بزرگداشت روز جهانی زن (8 مارس) اعمال شد.اگرچه برای ما روشن نیست که این عزم ریشه در کدام منطق و تحلیل دارد اما مدیریت دانشگاهها با این بهانه که در ایران تنها روز میلاد حضرت فاطمه (س) روز زن است از صدور مجوز برگزاری مراسم و بزرگداشتها خودداری کرده اند.
معلوم نیست چرا مدیریت وزارت علوم می پندارد تنها یک روز در سال باید به عنوان روز زن دانسته شود و اصولا چرا این حساسیت ، تنها در مورد روز جهانی زن بروز می کند و مثلا شامل روز جهانی کودک، کارگر و ... نمی شود؟ روز جهانی زن در اصل نمادی از همراهی و هم آوایی زنان در دنیا است که به صورت سمبلیک به همه مصادیق و مظاهر تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان اعتراض می شود. آیا این اقدام سمبلیک منافاتی با بزرگداشت مقام حضرت فاطمه دارد؟ ما معتقدیم این بهانه ها نه تنها نمی تواند وجدان بیدار دانشگاهیان را قانع سازد بلکه با دست آویز قرار دادن احساسات و اعتقادات دینی برای پیشبرد اهداف سیاسی موجب وارد شدن خدشه بر ساحت آن بانوی والا مقام خواهد شد. واضح است که تسلط نگاهی واپسگرا و مردسالار بر وزارت علوم تنها دلیل این اقدام است. ما قطعا به هر نحو ممکن این گونه مراسم را برگزار خواهیم کرد اما نمی توانیم نگرانی خود را از تبعات تسلط چنین تفکری بر عرصه دانش و اندیشه پنهان کنیم. آیا این اقدامات مقدمه ای برای عملی ساختن نیت سهمیه بندی ورود به دانشگاهها با هدف کاهش حضور دختران وتفکیک جنسیتی در محیط دانشگاهها نیست؟ ما مصرانه از وزیر علوم می خواهیم با لغو محدودیتهای فوق نگرانی فزاینده دختران دانشجو و زنان ایرانی را برطرف کند. در غیر این صورت ما تردید نخواهیم کرد که عصر ارتجاع به دانشگاهها بازگشته است.
نسرین افضلی، پرستو دوکوهکی، محسن مالجو، شروين غفرانى، اصغر واحدی، لیلا موری، بی تا علیایی، سینا مالکی، زینب بحرینی، فرید مدرسی، نیما نامداری، مریم شبانی، شادی صدر، شادی قدیریان، مهناز محمدی، زهرا مینویی، معصومه ناصری، نسيم سرابندي، امیرحسین فضل آذر، الهام شهسوار زاده، زینب مختاری، فرشته فرخنده کار ساعدی، سپیده سادات نظام آبادی، ثمین سهیلی، کمال رضوی، مهدی پور رحیم نجف آبادی، مصطفی خسروی، هدایت صفا آبادی، الشن باقرزادگان، نگین ملکی، زهرا بیدار بخت، سمانه ایمانی نایینی، زهرا گودرزی، فاطمه کرشی، ابوالفضل صبرآمیز، سوده سادات چلنگر، الهه داوری، معصومه رضایی، سارا مکی علمداری، الهام فهیمی، ساینا تاییدی-گل آذین راحت طلب(کویت)-پریسامحمدی-تاراخورشیدی(اکراین)-غزال مالجو(سوید)-علی نادمی(سوید)-عماد نادمی(سوید)-سامه گلزاده-مهدی نیاکانی-فرهاد پهلوان زاده-سیما ضمیری-نرجس پیرنیا-امیر رادپور-نسترن رادپور-مریم جلالی-مهدی حبیبی-یوسف شادیان-شقایق نیرو-ستاره هوشنگی-بهاره امیری-بهاره شاهسوندیان-الهام امینیان-مهدی خلفی-ندا مبین-ندا مهاجرانی-پانته آ نیکدست-سحر آزاد-ساناز داوری-سارا براتی-سنا دراقی-سپیده حدادی-شبنم اسدی-شقایق ابرینیا-شیلا شیرخدایی-مهدی کریمی-پانته آ ادیب-آسیه امینیتشکلها:انجمنهای اسلامی دانشکده های روانشناسی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران، انجمن اسلامی دانشگاه ملایر، هسته مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبایی.بیانیه دفتر تحکیم وحدت در اعتراض به سرکوب گسترده تجمع زنانجنبش زنان در طول تاریخ به عنوان جنبشی آزادیخواه و صلح طلب شناخته شده و هزینه های سنگینی در راه آزادی، دموکراسی و عدالت پرداخته است. بی شک مسیر دموکراسی در ایران با رشد و بالندگی جنبش زنان ایرانی هموارتر خواهد شد. به این خاطر حاکمیت اقتدارگرا حتی تجمعی که با شعار صلح ، آزادی و برابری حقوقی تشکیل شده است را برنمی تابد و با شدت و حدت تمام به سرکوب آن می پردازد.حرکت امروز پلیس و گارد ویژه در برخورد با تجمع کنندگان پارک دانشجو نشانه ای دیگر از تضییع حقوق ملت و سرکوب گسترده جریان نوپای زنان دارد. متاسفانه حاکمان آنچنان غرق در مستی قدرت شده اند که در سرکوب جنبش های اجتماعی خط قرمزی نمی شاسند و خواهران و برادران این ملت و مادران کهنسال این سرزمین را به شدیدترین شکل ممکن سرکوب می کنند و مورد ضرب و شتم قرار می دهند و بی شرمی را به حدی رسانده اند که از ضرب و شتم بانوی شعر ایران خانم سیمین بهبهانی هم ابایی ندارند. امروز بسیاری از زنان و مردان آزادیخواه ایران که آمده بودند تا از حقوق بشر و حقوق زنان دفاع کنند مضروب شدند و یا توسط عوامل ناشناس دستگیر شدند تا خشونت حاکمیت بار دیگر بر همگان اثبات شود.دفتر تحکیم ضمن حمایت کامل خود از جنبش زنان ایران، حمله نیروی انتظامی را به تجمع کنندگان جنبش زنان محکوم می کند و خواستار آزادی همه بازداشت شدگان امروز می باشد.
دفتر تحکیم وحدت17/12/84